به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی؛ در بخش اول نشست دکتر جواد کامور بخشایش، معاون علمی اندیشکده ادبیات پایداری، به معرفی و ضرورت تأسیس اندیشکده و تشریح اهداف و وظایف آن پرداختند. ایشان با اشاره به وجود فاصله میان دانشگاهها و پژوهشگاهها و سازمانها، برگزاری نشستهای علمی و همفکری با دانشگاهها و حمایت مادی و معنوی از پایاننامهها و رسالهها در زمینة ادبیات پایداری را در پیشبرد اهداف و وظایف اندیشکده مؤثر دانستند.
در بخش دوم نشست، دکتر فضلالله خدادادی، استادیار و عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره)، به طرح بحث خود پرداختند. دکتر خدادادی با بیان عناصر تمایز میان داستان و خاطره ـ داستان به بارزترین ویژگی این دو گونه یعنی روایتمندی اشاره کردند. وی در ادامه گفت: داستان یک متن روایی خلاقانه و هنرمندانه است که به انگیزه القای معنا یا انتقال پیامی توسط یک نویسنده خلق میشود، اما خاطره نوشتهای است که نویسنده آن را در نتیجۀ یادآوری ارادی شرح حال و حوادث و رویدادهای سپریشده در زمان و مکان معلوم پدید میآورد و در آن از چگونگی وقوع حوادث و رویـدادها سخن میگوید. خاطره ـ داستان هم نقل وقایع گذشته و شرح حوادث زندگی نویسنده به مدد خلاقیتهای زبانی، هنری و عناصر داستانی است.
خدادادی در ادامه گفت: خاطره ـ داستان از قالبهای نوظهور در ژانر ادبیات پایداری است که به دلایل گوناگون، بیشتر از خاطره به داستان نزدیک میشود، و بسیاری از عناصر داستان به غیر از تخیّل را داراست. این قالب جدید از یک طرف چون بر اساس خاطرات گذشته شکل گرفته است، نوعی خاطره است، و از طرفی دیگر وجود عناصر روایی مشترک آن با داستان، آن را تا حد زیادی به داستان نزدیک کرده است.
خاطره ـ داستان نیز مثل داستان دارای نویسنده، راوی و متنی شامل شخصیتها، روایت و حادثه است که عمل روایتی آن را تشکیل میدهد. عمل روایتی در داستان مجموعهای از عناصر روساختی و ژرفساختی است که در شکلگیری و قوام آن دخالت دارد. در داستان عمل روایتی یک فرمول جهانشمول، شناختهشده و جهانی است که دارای یک دستور زبان مشخص است، و داستاننویس خلاقانه آن چیزی را که میخواهد خلق میکند.
در خاطره ـ داستان، نویسنده گزارشگر است و روایتی را که بر او حادث شده، بر زبان میآورد. بنابراین وجوه متن روایی در خاطره ـ داستان شکلی سادهتر از داستان دارد و گستردگی فراوانی ندارد. راوی در خاطره ـ داستان، همان نویسنده است که خاطرات خود را در بیرون از داستان نقل میکند و مخاطب وی نیز همان مخاطب ملموسی است که خاطرات او را میخواند. بنابراین خاطره ـ داستان بر اساس تقسیمبندی ژنت (Genette) روایتی درجه یک و ساده به شمار میآید.
در داستان با راویای از پیشساخته، مقلد و مطیع مواجهیم که ساختۀ دست نویسنده است، اما در خاطره ـ داستان راوی همان نویسنده است و در مطالعات روایتشناسی به «راوی همگوی» معروف است. خاطره ـ داستان چون بنیانش بر خاطره است، مشتمل بر حوادث و تجاربی است که در ظرف گذشته واقع شده و متعلق به زندگی گذشتۀ شخص بوده و اکنون آن شخص آن را بـیان میکند و به کار میگیرد.
در خاطره ـ داستان، نویسنده یا راوی، امروز اینجا، روایت آن روز آنجا را نقل میکند. یعنی دقیقاً روایتی را بر زبان میآورد که در بطن آن بوده است و در واقع نقش روایت کردن را بر عهده دارد، اما در داستان ما با حالت روایی مواجهیم؛ حالت روایی (رواییگری) با روایت کردن متفاوت است. در حالت روایی زنجیرهای از کنشها پشت سر هم ردیف میشوند تا شکل بگیرند. در داستان حوادث برخلاف خاطره ـ داستان، به طرزی چیده میشوند که به بیان نکتهای یا خلق معنایی ختم شوند.
در خاطره ـ داستان حالت کانونیشدگی وجود ندارد، زیرا نویسنده شخصیت داستانیای خلق نکرده است تا از دیدگاه او به حوادث بنگرد.
در خاطره ـ داستان به دلیل رئالیستی بودن روایت، اگرچه بحث فاصلۀ روایی همچون داستان متغیر است، اما به دلایلی ـ ازجمله در معرض خطر بودن حافظهها، محدود بودن عمر آدمی و واقعیتگرایی روایی ـ این فاصله محدودهای مشخص دارد، و گاه با نشانههای متنی و فرا متنی قابل اندازهگیری دقیق است.
این پژوهشگر در پایان گفت: بین داستان و خاطره ـ داستان از نظر فاصلۀ روایی نیز تفاوتهایی دیده میشود. در داستانهای فانتزی یا بسیاری از رمانهای اجتماعی و تاریخی تعیین حدود فاصلۀ روایی بسیار مشکل است، اما در خاطره ـ داستانها به دلیل وجود نشانههای متنی و فرا متنی تعیین فاصله روایی آسانتر است.
در بخش پایانی نشست، خانم دکتر مهسا رون، عضو هیئت علمی و معاون پژوهشی دانشکده علوم انسانی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) و دبیر نشست به ارائه گزارشی از بررسی و نقد پایاننامه و رسالههای انجام شده در دانشگاه با موضوع ادبیات دفاع مقدس پرداختند.
نظر شما